صنایع نفت، پتروشیمی و گاز ISO/ TS 29001 کلیات از زمانی که اولین چاه نفت در سال ۱۸۵۹ حفر شد، تولید نفت به یک فرآیند همواره پیچیده و دقیق تبدیل شده است. ISO/ TS 29001: 2010  یک سیستم مدیریت کیفیت است که الزامات طراحی، توسعه، تولید، نصب و خدمات محصولات را برای صنایع نفت، پتروشیمی و گاز طبیعی فراهم می‌کند. این استاندارد برای کمک به این سازمان ها طراحی شده است تا اطمینان حاصل کنند که تمام نیازهای مشتریان و ذینفعان را برآورده می سازد. ISO/ TS 29001: 2010 در اثر همکاری بین موسسات نفت آمریکا (API) و کمیته فنی ISO /TS67 توسعه یافته است.   اتخاذ یک سیستم مدیریت کیفیت باید به عنوان یک تصمیم راهبردی برای سازمان باشد. طراحی و اجرای سیستم مدیریت کیفیت سازمان تحت نیازهای متفاوتی نظیر اهداف خاص، محصولات ارائه شده، فرایندهای بکارگرفته، اندازه و ساختار سازمان است. هدف این استاندارد بین المللی دلالت بر یکنواختی در ساختار سیستم های مدیریت کیفیت یا همگام سازی مستندات نیست. الزامات سیستم مدیریت کیفیت مشخص شده در این استاندارد بین المللی، مکمل الزامات محصولات است. برای راهنمایی در درک کردن یا مشخص شدن نیازهای مرتبط میتوان از اطلاعاتی با علامت “Mote” استفاده نمود. این استاندارد بین‌المللی می‌تواند توسط طرف های داخلی یا خارجی، از جمله نهادهای صدور گواهینامه برای ارزیابی سازمان، توانایی سازمان در برآورده کردن نیازهای مشتری، نظارت بر امور و خود سازمان مورد استفاده قرار بگیرند. اصول مدیریت کیفیت مندرج در ایزو ۹۰۰۱ و ایزو ۱۰۰۰۴ در طول توسعه این استاندارد بین‌المللی مورد توجه قرار گرفته است. رویکرد فرآیندی این استاندارد بین المللی کسب فرآیند را، در هنگام توسعه، پیاده سازی، و بهبود اثربخشی یک سیستم مدیریت کیفیت ترویج می دهد، تا با اجرای این استاندارد در اثر برآوردن نیازهای مشتری رضایت او نیز افزایش یابد. برای عملکرد موثر یک سازمان باید چندین فعالیت مرتبط را شناسایی و مدیریت کرد.میتوان فعالیت هایی را که با استفاده از منابع، ورودی ها را به خروجی ها تبدیل میکنند، به عنوان یک مدیریت خروجی در نظر گرفت. اغلب، خروجی های یک فرایند مستقیما ورودی فرایند های بعدی را تشکیل میدهد. به کار بردن سیستم فرایندی در یک سازمان، همراه با شناسایی این فرایندها و مدیریت آنها را می‌توان “رویکرد فرایندی” نامید. یکی از مزیت‌های رویکرد فرایندی، کنترل مادامی است که بر رابطه بین فرایندهای فردی درون سیستم صورت می گیرد. همچنین نظارتی که بر ترکیب و تعامل بین این دو صورت می گیرد به عنوان مزیتی دیگر است. هنگامی که از این استاندارد در یک سیستم مدیریت کیفیت استفاده میکنید موارد زیر تاکید بر اهمیت رویکرد فرآیندی دارد: الف) درک و برآوردن الزامات ب) نیاز به در نظر گرفتن فرایند ها از نظر ارزش افزوده پ) کسب نتایج عملکرد اثربخشی فرایند ت) بهبود مستمر فرآیندها بر اساس اندازه گیری های عینی در شکل یک مدل یک سیستم مدیریت کیفیت مبنی بر فرآیند نشان داده شده است. این مدل پیوندهای فرآیند ارائه شده در بندهای چهار تا هشت را نشان می‌دهد. این تصویر نشانگر این است که مشتریان نقش مهمی در تعریف الزامات به عنوان ورودی های ایفا میکنند. نظارت بر رضایت مشتری مستلزم ارزیابی اطلاعات مربوط به نظر اوست، که آیا سازمان نیازهای مشتری را برآورده کرده است یا خیر؟ مدل نشان داده شده در شکل یک تمامی الزامات این استاندارد بین المللی را پوشش می دهد، اما این فرایندها را در سطح جزئی نشان نمی‌دهد. علاوه بر این متد معروف PDCA را میتوان برای همه فرآیندهای اعمال نمود. چرخه PDCA را می توان به طور خلاصه به شرح زیر توصیف نمود: برنامه ریزی: تعیین هدف و فرآیندهای لازم برای ارائه نتیجه مطابق با الزامات و خط‌مشی‌های سازمان. اجرا: اجرای فرآیندها کنترل: ارزیابی و اندازه گیری فعالیت ها و محصولات بر اساس سیاست‌ها، اهداف، الزامات محصولات و گزارش و نتایج اجرا: اقداماتی برای بهبود مستمرعملکرد فرایند.